زیبایی اینترنت نداشتن
4: زیبایی اینترنت نداشتن
بدون تنهایی مطلق، کار ارزشمند انجام نمیشود. (پابلو پیکاسو)
روزهایی که از خواب بیدار میشوم و به اینترنت وصل نمیشوم و در سکوت با یک فنجان قهوه در ساعتهای قبل از طلوع مینشینم، به صدای سکوت گوش میکنم. به زندگی رو میکنم. خودم را در یک رمان غرق میکنم. روزهایی که مینشینم و مینویسم که افکارام آزادانه و در سکوت با نوازش ملایم کیبورد نوشته شوند و چه زیبا هستند این روزهای من.
روزهایی که برای دویدن میروم و ریههایم را از هوای تازه و غنی پر میکنم، هوای نمکی ساحل اقیانوس یا هوای شیرین مزارع گل که با نور ملایم آغشته است، بهترین و زیباترین لحظات برای من هستند. من از «لحظه» لذت میبرم، در سکوت غوطه میخورم و با قطع ارتباط با فنّاوری، به زندگی متصل میشوم. روزهایی که با یک دوست مینشینم و او را مهمان یک صحبت دوستانه و یک فنجان قهوه میکنم. روزهایی که با هم در مورد سیاست یا این که کدام نسخه از سیستم عامل بهتر است بحث میکنیم یا صرفاً با هم شوخی میکنیم و یا داستانهایمان را برای هم نقل میکنیم. همه این روزها من ارتباطم با فنّاوری را قطع کردهام. روزهایی که با همسرم برای قدم زدن یا دویدن میرویم یا با کودکم وقت میگذارم، با هم بازی میکنیم یا برایش کتاب قصه میخوانم.
اینها لحظات باشکوه زندگی هستند. لحظاتی که اینترنت نداشتن با شکوه هر چه تمام تر معنی میشود. لحظاتی که زندگی با همه وجود در کنارمان حس میشود و ما با همه دنیا و همه عظمت و زیباییاش و نه با عمومیت دنیا از طریق فنّاوری متصل هستیم. این لحظات روز به روز کم یاب تر و نایاب تر میشوند. این لحظات قربانی ارتباط ما با فنّاوری شدهاند و این غم انگیزترین بخش کتاب من است.
من هوادار جنبش مخالفت با فنّاوری1 نیستم و دوست ندارم فنّاوری را دور بیندازم. فنّاوری به من زندگی و شغلی را داده است که همیشه میخواستهام و برایم امکان دسترسی به مردم و نوشتن آثارم و کمک به دیگران را فراهم کرده است. فنّاوری به من نیرو بخشیده است و من یکی از مشتاقترینها به آخرین دستاوردهایش هستم.
اساساً فنّاوری نیست که ما باید از آن واهمه داشته باشیم، بلکه این زندگی است که با اتصال به اینترنت واهمه انگیز میشود: مختل شدن، حواس پرتی و بمباران شدن دائمی با اطلاعات و خواستهها. این زندگی وهم انگیز «مجازی» جایی برای خلاقیت یا تماس با مردم «واقعی» برایمان باقی نمیگذارد.
اینترنت نداشتن اما چاره کار است یا بخش مهمی از چاره کار. البته این عمل برای بسیاری از ما به دلیل خاصیت «اعتیاد آوری» اینترنت بسیار دشوار و دور از ذهن است. در ادامه در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد.
اندر فواید اینترنت نداشتن
چرا باید بر قطع ارتباطمان با انبوهی از دادهها تأکید کنیم؟ شاید به چند دلیل ساده زیر:
-
رهایی از مزاحمتهای ایمیل، توئیتر، پیام رسانها، وبلاگهای خبری و غیره
-
به دست آوردن فضایی برای تمرکز و کار کردن
-
به دست آوردن فضایی برای خلاقیت
-
فراهم شدن امکان ارتباط با انسانهای واقعی و بدون مزاحمت اینترنت
-
فراهم شدن امکان خواندن کتاب!
-
فراهم شدن امکان انجام یافتن بسیاری از کارها!
-
رهایی یافتن از استرس فزاینده اینترنت
-
رسیدن به آرامش درونی
-
فراهم شدن امکان تفکر و تدبر عمیق
هزاران هزار دلیل کوچک و بزرگ دیگر میتوان به این لیست افزود؛ البته برخی از آنها برای رفع نیازهای ما مفید هستند.
چگونه اینترنت «نداشته» باشیم؟
برای این کار استراتژیهای مختلفی وجود دارد. من البته نمیدانم کدامیک برای شما بهترین باشند؛ بهترین کار آزمایش کردن روشهای مختلف و یافتن بهترین و مؤثرترین روش و بسته به نیاز و شرایط شماست. شاید هم بتوانید از روشهای هیبرید بهره ببرید که از نظر من خیلی مطلوباند. به هر حال به تعداد آدمهای روی دنیا راه هست برای رسیدن به خدا!
روشهای پیشنهادی:
1. قطع اتصال از طریق سیم و پریز. کابل اینترنت را از کامپیوتر خود خارج کنید یا مودم را خاموش کنید، یا از تنظیمات سیستم اتصال به اینترنت را موقتاً قطع کنید. مرورگرتان را ببندید و برنامه دیگری را اجرا کنید که به شما امکان تمرکز بیشتر را میدهد. هر چقدر میتوانید زمان این حالت را بیشتر کنید.
2. برنامه روتین قطع ارتباط روزانه تدوین کنید. مثلاً اگر استاد دانشگاه هستید، این برنامه شبیه برنامه روزانه «کار» و «دیدار با دانشجویان» خواهد بود. بهترین و مؤثرترین ساعتها را مشخص کنید و حتی آن را به دیگران هم اعلام کنید که در ساعت خاصی اتصال خود به اینترنت را قطع خواهید کرد. مثلاً از ساعت 8 تا 1- صبح یا 4 تا 5 بعد از ظهر یا اصلاً بعد از ساعت 2 بعد از ظهر. با اعلام این ساعتها به دیگران، البته مزاحمتهای اینترنتی از ایمیل و پیام و… هم کاهش مییابد. چون شما اعلام کردهاید که در این ساعتها اینترنت را قطع کردهاید. خب حالا زمان کافی برای «خودتان بودن» به دست آوردهاید.
3. به محلی بروید که اینترنت «نداشته» باشد. برای من کتابخانههای عمومی مجهز به کامپیوترها و بدون اینترنت بی سیم بهترین گزینهاند. شاید هم برخی از کافی شاپ ها که اینترنت ندارند یا ساختمانهایی که در عین سکوت اینترنت بی سیم رایگان ندارند گزینههای مطلوبی هستند. به این محل «قطع ارتباط» پناه ببرید، نه فقط برای کار کردن، حتی برای یافتن آرامش و سکوت.
4. بیرون بروید. همه سخت افزارها، گوشیها و … را در خانه بگذارید و بروید بیرون برای دویدن، دوچرخه سواری، یا پیاده روی. از طبیعت بهره مند شوید، به غروب خورشید بنگرید، به ساحل و جنگل و رودخانه و دریاچهها. با دوستتان، با همسرتان یا با کودکتان. باتریهای خود را عمیق و با تمام وجود پُر کنید.
5. گوشیتان را به همراه نبرید یا آن را خاموش کنید. هر چقدر هم که اندروید و آیفون و بلک بریتان جذاباند، وقتی از خانه بیرون میروید نیازی به آنها ندارید. این جذابیت هم اعتیادآور است و هم دردسرساز. وقتی رانندگی میکنید گوشیتان را خاموش کنید. وقتی با کسی ملاقات میکنید گوشیتان را خاموش و به طور کامل روی شخص مقابل تمرکز کنید. اگر با خانواده و دوستان جایی میروید، گوشیتان را در خانه بگذارید. شما که قصد ندارید در زمان تفریح و وقت گذرانی با عزیزان امورات شغلی و کاری مزاحم آسایشتان شوند.
6. از نرم افزارهای سد کننده استفاده کنید.
در هنگام استفاده از کامپیوتر انواع مختلفی ازنرم افزارهای سد کننده اینترنت وجود دارند. یا اتصالتان را محدود کنید یا مزاحمترین بخش اینترنت را. مثلاً میتوانید ایمیلها، توئیتر، سایتهای خبری، وبلاگهای جذاب و … را محدود کنید. بهصورت انتخابی میتوان بدترین نوع مزاحمین را شناسایی و جلویشان را سد کرد. یا اصلاً همه مرورگرها را محدود کنید. در فصل بعدی در مورد این نرم افزارها بیشتر صحبت میکنیم.
7. اینترنت «داشتن» و «نداشتن» متناوب. این کار به طرق متنوعی میتواند انجام گیرد: مثلاً بیست دقیقه اینترنت را قطع کنید، بعد ده دقیقه وصل کنید و این ریتم را حفظ کنید یا 45 دقیقه قطع و 15 دقیقه وصل. ایده اصلی این است که به ذهنتان برای آن دقایق قطع اینترنت و انجام شدن کار بهصورت کامل، «جایزه» وصل محدود و کوتاه تر به اینترنت بدهید.
8. کار را به منزل نیاورید.
بهترین حالت این است که کار در محل کار باقی بماند و حالت بهتر این است که اینترنت را در خانه قطع کرده و با آسودگی به زندگی بپردازید. با خودتان قرار بگذارید که مثلاً بعد از 5 بعد از ظهر (هر زمان دیگری) من به اینترنت وصل نخواهم شد و تمام توجهم را به خانواده و علاقمندی هایم خواهم داد.
چگونه از شر اعتیاد به اینترنت خلاص شویم؟
دائماً به اینترنت متصل بودن نوعی اعتیاد است و از جمله سختترین انواع برای ترک کردن است. من همواره با این مسئله دست به گریبان بودهام.
مثل همه اعتیادهای دیگر، اتصال به اینترنت در کوتاه مدت شادی آفرین و فرح بخش است و فقط در بلند مدت است که آثار زیان بارش آشکار میگردد. مصرف مواد مخدر یا غذاهای آماده و کم ارزش ممکن است برای ما در لحظه مصرف خوشایند باشد، اما در دراز مدت تأثیرات سوء مصرفشان را بر سلامتی مان نشان میدهند، دقیقاً در زمانی که به آنها «معتاد» شدهایم. بنابراین بیشتر و بیشتر مصرف خواهیم کرد تا لذت ناشی از آن را بیشتر و بیشتر ببریم. این چرخه تا ابد شاید ادامه یابد. استفاده از اینترنت نیز به همین شیوه پیش میرود. با هر بار چک کردن ایمیلهایمان احساس میکنیم برای توجه شخص دیگری ارزشمند هستیم و کمی به غرورمان اضافه میشود و البته کمی هم از این کار لذت میبریم. با چک کردن توئیتر و دنبال کردن خبری که توجهمان را جلب کرده است، احساس مثبت و لذتی ناشی میشود که دائماً باید صفحه را رفرش کنیم. این عمل آن قدر تکرار میشود که دیگر اخیتار و لذتی در آن نیست و فقط «اعتیاد» عامل و منشأ آن است.
اعتراف به اعتیاد به اینترنت و عواقب آن حتی در مورد خودمان هم خیلی سخت نیست. به سادگی میتوان بعد از چند ماه استفاده اقرار کرد که تمامی زمان زندگی مان را آنلاین هستیم، اختیار زندگی از دستمان خارج شده است و توانایی مان را برای سکون و تمرکز از دست دادهایم که خلاقیت و انرژیهایمان توسط این نوع اعتیاد به زوال رفته است.
بنابراین تا من لیست روشهای اینترنت «نداشتن» را بنویسم، اگر حتی اندکی به این نوع اعتیاد دچارید، شاید بد نباشد که اتصال خود را به اینترنت تا زمان مشخصی قطع کنید.
اما چگونه بر اعتیاد به اینترنت فائق شویم؟
راه و روش آن ساده است. همانند همه اعتیادها باید چرخه فیدبک مثبت را از بین ببرید و هر عادتی را با یک عادت جدیدتر جایگزین کنید. درست است که ممکن است بتوان یک کتاب کامل در مورد ترک اعتیاد به اینترنت نوشت، اما چند نکته کوتاه و کاربردی برای ترک این اعتیاد بدین گونه است:
-
چه چیزی باعث تحریک عادتهای شما شده است؟ کاری که شما هر روز انجام میدهید و شما را گرفتارتر میکند. لیستی از این رفتارها تهیه کنید.
-
قدم به قدم هر عادت کوچکی را با عادت دیگری جایگزین کنید. زمانی که من سیگار را ترک کردم برای کاهش استرس از عادت جدید «دویدن»، برای انجام کاری پس از قرار ملاقاتهایم از عادت جدید «نوشتن» و برای انجام کاری همزمان با قهوه صبحگاهیام از عادت جدید «خواندن» استفاده کردم.
-
هر بار یکی از «تحریک کننده» ها را عوض کنید. مثلاً اگر اولین کار شما در صبح چک کردن وبلاگها بوده است، به جای مرورگر، پنجره ویرایش متن را باز کنید و در آن بنویسید.
-
برای عادتهای جدید چرخه فیدبک مثبت بسازید. اگر از عادت جدید لذت نمیبرید، نمیتوانید آن را برای مدت طولانی ادامه دهید. اما اگر عادت جدیدتان لذت بخش باشد، خوب است. تشویق شدن از طرف دیگران هم یک نوع فیدبک مثبت به حساب میآید. اثر این تشویقها هم چون فیدبک مثبت آنی است.
-
برای عادتهای قدیمی منفیتان چرخه فیدبک منفی بسازید. مثلاً اگر بهصورت طولانی مدت آنلاین شدید، قانونی برای خودتان وضع کنید: به شخصی زنگ بزنید و برایش توضیح دهید که بعد از «تحریک کننده خاصی» نتوانستید در برابر وسوسه آنلاین بودن مقاومت کنید. برای این امر هم به عدد آدمهای دنیا راه وجود دارد: مثلاً آنلاین شدن و نوشتن آن در وبلاگتان!
-
چرخه فیدبک های مثبت را تکرار کنید تا بهعنوان یک عادت جدید در بیایند. به این ترتیب به تدریج عادتهای قدیمی منفی از بین رفته و با عادتهای بهتر و مثبت تر جایگزین شدهاند. این گامهای کوچک (میکرواکشن ها) را برای همه محرکها ادامه دهید.
از کم آغاز کنید و با ممارست و زمان و جایگزین کردن عادتهای کوچک مثبت بالاخره موفق خواهید شد.
-
Luddite
جنبشی از کارگران قرن 19 انگلستان که همزمان با دوران اوج انقلاب صنعتی به کارخانهها حمله کرده و دستگاههای پارچهبافی و کتان را نابود میکردند. آنان معتقد بودند فنّاوری تهدیدی برای کسبوکار آنهاست. بعدها در تاریخ «توسعه پایدار» اصطلاح لودیت به معنای مخالفت و ضدیت با پیشرفت تکنولوژیک معنی شد و به یادگار مانده است. ↩