چرا رها کردن آسان نیست؟
6: چرا رها کردن آسان نیست؟
علیرغم اینکه رهاکردن عوامل حواسپرتی و اعتیاد به اطلاعات، اخبار و ایمیلها ضروری بنظر میرسد، اما انجام آن همیشه ساده نیست. اساساً همیشه گفتن یک چیز آسانتر از عمل کردن به آن گفته است.
سختی این فرایند همچون سختی رها کردن چیزهایی است که مالک آنها هستیم. ما اغلب نسبت به آنچه تحت مالکیت ماست نوعی وابستگی احساسی و عاطفی هم داریم، یا اینکه نگرانیم بدون داشتن آنها دچار مشکل شویم و یا در آینده به آنها احتیاج داشته باشیم. دورانداختن خرت و پرتها اغلب بخاطر همین وابستگیهای احساسی سخت است.
رها کردن اعتیاد به اطلاعات و حواسپرتکنها هم همینقدر سخت است.
ما میخواهیم رهایشان کنیم، ولی وقتی بخشی از وجودمان سعی در تکرار آن کارها دارد، ما هم به آنها تن خواهیم داد. ما مقهور آن بخش از وجودمان شدهایم. در طی فرایند اجتناب از انجام آن کارها، ما ضعیف میشویم، زمین میخوریم و شکست میخوریم.
چرا چنین اتفاقی میافتد؟ و ما چگونه میتوانیم بر آن فائق آییم؟
اجازه بدهید نگاهی به بزرگترین عوامل این سختی بیندازیم و ایدههایی برای مقابله با هرکدام مطرح کنیم:
- اعتیاد. همانطور که در بخشهای قبلی گفتیم، اطلاعات، اخبار و عوامل حواس پرتی میتوانند یک اعتیاد باشند. و مقابله با اعتیاد کار آسانی نیست. حتی وقتی انگیزه ما برای غلبه بر اعتیاد بسیار زیاد است، تمایل زیادی به انجام آن داریم و منطقمان حکم میکند که در این کار قویتر باشیم. ما چگونه میتوانیم بر این اعتیاد غلبه کنیم؟ قبلاً دراین باره حرف زدهایم. اما جان کلام این است که ما باید آنها را بصورت ویژه و منحصر به فرد مورد حمله قرار دهیم (نه اینکه همه انواع اعتیاد را در مرحله اول مدنظر قرار دهیم)، باید فکری به حال جرقههای اولیه آن اعتیاد خاص بکنیم (وقتی بصورت اتوماتیک آن اعتیاد را انجام میدهیم و احساس مجبور بودن میکنیم) و تسلط کافی بر آن انگیزانندهها و هوسهای ناشی از آنها داشته باشیم.
بخاطر داشته باشید که هوسها موقت هستند. اگر شما آگاه باشید که الان درگیر یک هوس هستید، میتوانید همچون یک موجسوار بر موج این هوس مسلط باشید. آن هوس قوی و قویتر خواهد شد و سپس به سرعت از بین خواهد رفت. نفسهای عمیق بکشید و عادت جدیدی را جایگزین عادت قبلی کنید. عادتهای جایگزینی مثل شنا رفتن، پیادهروی کردن یا پیدا کردن یک محل ساکت و به فکر عمیق فرو رفتن. اگر شما از عادت جدید لذت ببرید، عادت قبلی را راحتتر کنار خواهید گذاشت. هوسهایتان را مدیریت کنید و بدین ترتیب میتوانید بر آنها فائق آیید. یک بار برای همیشه. سرانجام هوسها از بین خواهند رفت و شما عادت جدیدی خواهید داشت که به تمرکز بیشتر کمک خواهد کرد.
-
پر کردن نیاز احساسی. هر حواسپرتکنی یک نیازی را در ما ارضا میکند. ما برای انجام آن دلیل داریم. ایمیلهای جدید به شما نوعی رضایت درونی میدهد، این احساس را به شما میدهد که شما مهم هستید. پس بنابراین حق دارید تا پستهای جدیدی در توییتر و اینستاگرام و فیسبوک بگذارید. سرگرمیها و بازیها نیاز رهایی از خستگی را ارضا میکند یا نیاز شما به استراحت از کاری که مغز شما را خسته کرده ارضا میکند.
نیازهای احساسی مشابه دیگری نیز وجود دارند که توسط حواسپرتکنها ارضا میشوند. اما کلید حل موضوع این است که هر کدام را بهصورت مجزا مورد توجه قرار دهیم. چه اتفاقی میافتد وقتی ما میخواهیم این حواسپرتکن را انجام ندهیم؟ ما در نبود آنها احساس خلأ خواهیم کرد و این یعنی باید جایگزینی برای پرکردن این خلأ پیدا کنیم.
اگر شما با دیدن ایمیلها یا نوتیفیکیشنها یا پیغامها احساس رضایت درونی یا احساس مهم بودن پیدا میکنید، این بسیار مهم است که با خودتان صادق باشید. چرا این حواسپرتکن به شما احساس خوبی میدهند؟ آیا راه دیگری برای رسیدن به این احساسات وجود دارد؟ شاید بد نباشد علاوه بر این شناختی راجع به اتمام کارهای سخت و خلاق بودن که نتیجه تمرکز است داشته باشید.
اگر شما میخواهید از ناراحتی خلاص شوید، شاید بهتر است چیزهایی را پیدا کنید که شما را به هیجان میآورد و شما بسیار به آنها علاقه دارید. کسی که یک علاقه قلبی را دنبال میکند نیازی به متوسل شده به انواع بازیهای عجیب و غریب برای اجتناب از ناراحتی ندارد.
بهر حال از وجود این نیاز احساسی آگاه باشید، در این مورد با خودتان صادق باشید و به دنبال راه جایگزینی برای ارضای آن باشید.
-
ترسها. همانطور که قبلاً گفتیم، وقتی ما احساس نیازِ آپدیت بودن را احساس میکنیم، با استفاده از چک کردن مداوم ایمیلها یا اخبار یا با استفاده از راههای مشابه این احساس نیاز را برطرف میکنیم. ما از دور بودن از جریان اطلاعاتی و آگاه نبودن میترسیم. تنها راه غلبه بر ترسها این است که با آنها روبرو شوید و با حقایق بر آنها غلبه کنید.
وقتی با ترسها به مقابله نمیپردازیم آنها بیشترین قدرت را دارند، وقتی به آنها اجازه میدهیم که در تاریکی پنهان شوند و سایه سکوتشان را بر تمام زندگی ما بیندازند. بنابراین کلید مقابله با این ترسها این است که با آنها مواجه شویم. با خودتان صادق باشید، از چه چیزی میترسید؟
سپس با استفاده از حقایق، نوری بر این ترسها بتابانید. واقعاً چه چیزی تاکنون باعث این مشکل شده است؟ سعی کنید به این سؤال پاسخ دهید. یک ساعت، یک روز، چندین روز، یک هفته. و جوابها را بررسی کنید. در اکثر موارد آسیب واقعی بسیار کمتر از میزان ترس شما است. بهعنوان مثال، یک روز را بدون پاسخ دادن به ایمیلهایتان سپری کنید و ببینید آیا واقعاً چیز بسیاری مهمی را از دست دادهاید؟ با دریافت پاسخهای واقعی، متوجه خواهید شد که ترسهایتان بی اساس بوده است. (حدس میزنم در اکثر موارد اینگونه باشد)
در ادامه در مورد غلبه بر ترسها بیشتر خواهیم گفت. (فصلی که توسط روانشناس Gail Brenner نوشته شده)
-
خواستهها. گاهی اوقات ما بخاطر خواستههایمان نمیتوانیم این اعتیاد را کنار بگذاریم. تمایل به موفق شدن در هر چیزی، مثلاً میخواهیم در هر چیزی خوب و ارزشمند بنظر برسیم. بهعنوان یک مثالِ مشخص ممکن است ما بخواهیم یک بلاگر یا بازاریابی اینترنی موفق باشیم. برای رسیدن به هر کدام از این دو مورد لازم است که با تعداد زیادی بلاگر یا خوانندگان یا بازاریابها تا حد امکان ارتباط داشته باشیم و این ارتباط مستلزم گذاشتن وقت زیادی برای تبادل ایمیل، نوشتن نظرات در وبلاگهای دیگران، ارسال توئیتها، به روز کردن وبلاگ خودمان و کارهایی از این دست است.
اگر آن خواسته وجود نداشته باشد، نیاز به آنلاین بودن در تمامی لحظات هم وجود نخواهد داشت. من نمیتوانم در مورد اینکه شما میخواهید آیا با این خواسته مقابله کنید یا نه چیزی بگویم. اما این اهمیت دارید که شما با خودتان صادق باشید و بدانید خواستهتان چه چیزی است و عواقب آن چیست وقتی بهصورت اعتیاد درآید و آیا این واقعاً همان روشی است که میخواهید زندگیتان را سپری کنید؟ اگر شما مشکلی با این خواستهها و عواقب ناشی از آن ندارید، حداقل از وجود آنها آگاه خواهید بود.
اگر شما بخواهید آن خواسته را کنار بگذارید، کار آسانی در پیش ندارید، اما به هر حال این کار قابل انجام است. من قبلاً هم پیشنهاد کردهام که ابتدا به دلایلی که میخواهید این خواسته را کنار بگذارید فکر کنید (بخاطر عواقب منفی آن) و سپس نسبت به زمانهایی که این خواسته در طول روز به سراغتان میآید هشیارتر باشید. درست شبیه هوسهای اعتیادی، خواستههای این چنینی هم میآیند و میروند و چند نفس عمیق و مدیریت آنها میتواند شما را از شر آنها خلاص کند. سرانجام شما یاد خواهید گرفت که دیگر به آن خواسته نیازی ندارید.